گاس پویت کنار زمین برابر تیمی که روزگاری پیراهنش را 105 بار بر تن کرده بود بیتابی میکرد، دستیارش موریسیو تاریچو را از کنار زمین اخراج کرده بودند و شاگردانش میدویدند و میجنگیدند...
ژوزه مورینیو نگاه میکرد و دریافته بود این دیدار شباهتی به پیروزی با 2 گل برابر وست بروم و با 5 گل مقابل شالکه ندارد، ولو آن که دقیقا همان ترکیب را برای سومین دیدار پیاپی روانه میدان کرده بود. دریافته بود مهم نیست مردانش 24 شوت نواختهاند و ساندرلند 12 شوت یا چلسی در 66 درصد اوقات توپ را در اختیار دارد و ساندرلند 34 درصد، مهم این بود مردانش زخم پذیر نشان میدادند... بازی که تمام شد رکورد شکست ناپذیری چلسی حفظ شده بود، ولی دروازه چلسی چند باری برابر ساندرلندیهای بلند پرواز تا آستانه سقوط پیش رفته بود. برابر ساندرلند که فقط دو بار طعم پیروزی را چشیده بود (و چلسی یازده بار)، برابر ساندرلند که فقط 12 گل زده بود (و چلسی 30 بار).
با این وصف تاریخچه اخیر نبردهای دو جبهه نشان میداد ساندرلند به رهبری پویت در دو بازی آخرش برابر مورینیو پیروز شده بود که یکی از آنها آوریل پارسال نخستین شکست مورینیو در استمفورد بریج را رقم زد. همان تاریخ اکنون میگوید «گربههای سیاه» – لقب ساندرلند – براستی گربه سیاه مورینیو شدهاند...ساندرلند دو دیدار آخرش برابر اورتون و لستر را هم با تساوی سپری کرده بود، ولی به صورت غیر منتظرهای برابر چلسی بزرگ برای دفاع کردن پا به میدان نگذاشت. از پارک اتوبوس برابر دروازه خبری نبود و نشانی از بازی بیهدف به چشم نمیخورد. جوزی آلتیدوره در نیمه دوم بارها جان تری و گری کاهیل را آزار داد و آدام جانسون میتوانست سنگر کورتوا را باز کند... و همه اینها برتافته از دفاع جانانه، خونسردانه و یکپارچه راهراه پوشهای سپید و سرخ بود. جان اوشی یکی از بهترین بازیهایش را به نمایش گذاشت و هر بار نعره زد طرفداران روی سکوها همراهیاش کردند. تکلهای لی کاترمول در میانه میدان با فریاد شادی ساندرلندیها همراه بود و جاگیریهای سب لارسن و جک رادول با هورا کشیدنهایشان...ساندرلند نشان داد برای مهار چلسی میتوان با فوتبال تماشایی و ظریف مبارزه کرد و بازی را به سنت تیمهای قدیمی انگلیسی به نبردهای تن به تن کشید و به توفیق هم دست یافت.
این ساندرلند شباهتی به ساندرلند یک ماه پیش نداشت. ولو آن که همینها در دیداری که 8 گل از سوتهامپتون خوردند به میدان رفته بودند: مانونه درون دروازه، وس براون و جان اوشی در قلب دفاع و کاترمول به عنوان هافبک دفاعی جلویشان... ولی این جا ستارههای چلسی را به بند کشیده بودند و هرگز تحت تاثیر قدرت دیگو کاستا، ظرافتهای هازارد، فضا سازیهای اسکار، پاسهای سسک فابرگاس، حرکات ویلیان و ضربههای ماتیچ قرار نگرفتند. کانر ویکام توانسته بود برانیسلاو ایوانویچ که برای حمله بیتابی میکرد را مهار کند. این اولین باری بود که چلسی نتوانسته بود از دو گوش نفوذ کند و حریفانش را به بند کشد. کشانده شدن نبردها به میانه میدان همان چیزی بود که پویت به دنبالش بود و مردانش هرگز برابر بزرگان آبیپوش سقوط نکردند. در عین حال این اولین باری هم بود که چلسی در این فصل گلی را وارد دروازه حریف نمیکرد و هشتمین باری بود که ساندرلند به تساوی دست مییافت که رکورد جدول لیگ برتر بشمار میرود.
گربههای سیاه بهترین گلزن استمفورد بریج را خشمگین ساخته بودند. این نخستین باری بود که کاستا را با پیراهن چلسی عنان گسیخته میدیدیم. او خوشاقبال بود که با کارت قرمز اخراج نشد، در حالی که خطاهایش روی جان اوشی در نیمه اول و ضربهاش به صورت وس براون میتوانستند او را روانه خارج میدان کنند. کاستا یک کارت زرد دریافت کرد که پنجمین کارت زردش در این فصل بشمار میرفت و بنابراین چهارشنبه شب برابر تاتنهام غایب خواهد بود.
این بازی بیستمین تساوی بدون گل چلسی در همه رقابتها بشمار میرفت. پیش از این فقط شالکه، منچستر سیتی و منچستر یونایتد از آبیپوشها امتیاز گرفته بودند. مورینیو نمیتوانست در پایان دیدار از ساندرلند ستایش نکند. گاس پویت باز هم از باشگاه سابقش امتیاز گرفته بود... و با شایستگی.
آخه شر و ور هم حدی داره به خدا
نبرد جسورانههه
بنده خدا داورش داور بود باید کاستا و 3 تا از ساندرلند و اخراج میکرد
اسمشم گذاشته نبرد
طرف با کف گرگی زده تو گردن اسکار تو محوطه ...
کرنر ها رو که دیگه صحبتی ندارم. ، 3-4 تا پنالتی نگرفت
کم مونده بود موقع کرنر با چاقو بزنن بازیکنارو ...