سرمربی ایتالیایی توانسته کمتر از 4 ماه پس از حضورش در رقابت های لیگ برتر انگلیس و در حضور ابر سرمربیانی همچون گواردیولا و مورینیو، صدر جدول این رقابت ها را تصاحب کند.
6 برد پیاپی، 6 کلین شیت و 9 ساعت و 55 دقیقه بسته نگه داشتن دروازه، خلاصه ای است از آنچه چلسی زیر نظر آنتونیو کونته انجام داده و توانسته راهی صدر جدول رقابت های لیگ برتر انگلیس شود. این بهترین اقتدار چلسی از سال 2005 به این سمت است که زیر نظر ژوزه مورینیو جولان داده اند. کمتر کسی تصور می کرد در حضور ابر سرمربیانی همچون پپ و ژوزه، کونته حجت را در کمتر از 5 ماه با عملکردی «انقلابی» تمام کند. البته که برای قضاوت بسیار بسیار زود است، اما دیگر کسی نمی تواند جرات کند و با خود بگوید که چلسی با سرمربی گری کونته هندوانه ای در بسته است. این واژه «انقلابی» واژه بسیار مهمی است. کونته پیش از این در یووه و ایتالیا نیز انقلاب کرده بود، انقلابی که هنوز هم در شریان های این دو تیم جریان دارد. او صدرنشینی در لیگ برتر با چلسی را نیز به طور «انقلابی» کسب کرده است. بسیار مهم است که شما موفق باشید و این موفقیت را روی تغییرات خود به دست آورید.
2 گانه ماتیچ - کانته؛ رونمایی دوباره از «double pivot»
پس از 2 شکست تلخ مقابل لیورپول و آرسنال، کونته رویکرد تاکتیکی تیمش را تغییر داد. رو آوردن به 3-4-3، همان چیزی که او بازی با آن را بسیار خوب بلد بود، توانست اوضاع را تغییر دهد. یکی از مهم ترین پارامترها در 3-4-3 کونته، 2 بازیکن مرکزی این تیم در خط میانی 4 نفره است. زوج کانته و ماتیچ که به شکل خیره کننده ای توانسته تعادل را به مرکز زمین چلسی بازگرداند. تاکتیک نویسان به چنین زوج هایی در خط میانی «double pivot» می گویند. اصطلاحی که به 2 بازیکنی اطلاق می شود که در یک خط میانی 4 نفره در مرکز زمین همچون یک اهرم عمل می کنند و با تقسیم وظایف تدافعی و تهاجمی با یکدیگر، تعادل را به تیم هدیه می دهند. سر آلکس فرگوسن در 2-4-4 معروفش از این تاکتیک در مرکز زمین بهره می برد. فابیو کاپلو نیز در یوونتوس با بهره گیری از سیستم 2-4-4، از «double pivot» در میانه میدان استفاده می کرد. بازیکنانی می توانند در این نقش قرار گیرند که توانایی های نزدیک به بازیکنان «all-round central midfielder» داشته باشند. یعنی بازیکنانی که بیشتر توانایی ها را به عنوان یک هافبک میانی در حد قابل قبول از خود بروز دهند. ان گولو کانته و نمانیا ماتیچ هر دو به عنوان «destroyer» مدرن شده توانسته اند اهرمی خیره کننده در خط میانی چلسی ایجاد کنند. بخش اعظمی از نظم و هارمونی ایجاد شده در خط میانی، مدیون هماهنگی و تعادلی است که این دو بازیکن به تیم می دهند. مانند یک اهرم که مدام در خطوط میانی تیم به جلو و عقب حرکت می کند و تیم را نیز با خود سوق می دهد. بسیاری در روزهای اول می گفتند که نیمکت نشینی فابرگاس یا اسکار به عنوان بازیکنانی خلاق، چه توجیهی می تواند داشته باشد اما «double pivot» استادانه کونته در مرکز زمین به خوبی توانست نیمکت نشینی این دو بازیکن را توجیه کند.
آزاد کردن هازارد، سرویس دهنده ای به نام آلونسو
ادن هازارد به عنوان سوپر استار تیم از فصل گذشته به این سمت هیچ گاه نتوانسته بود آن نقش سوپر استاری گذشته اش را در تیم ایفا کند. آنتونیو کونته اما برای این مساله نیز راه حل خودش را اندیشیده بود. تغییر سیستم تیم به 3-4-3 شکل و شمایلی جدید به هازارد بخشید و او را در همان نقشی قرار داد که به آن تعلق دارد. گرچه در لاین آپ ابتدایی هر بازی هازارد به عنوان بازیکن تهاجمی سمت چپ در سیستم 3-4-3 دیده می شد، اما در عمل با حضور مارکوس آلونسو به عنوان یک سرویس دهنده در کانال های کناری سمت چپ، او تبدیل به بازیکنی شماره 10 و رها در همه نقاط زمین شده بود. درست همان نقشی که بهترین نمایش هایش را در چلسی توانسته بود ارائه کند. کافی است به جدال مقابل میدلزبورو و شعاع حرکتی او در زمین دقت کنیم. در تصویر اول می بینیم که هازارد چگونه رها و آزاد در تمامی نقاط زمین حرکت کرده و تیمش را در فاز تهاجمی هدایت کرده است. در تصویر دوم شانس های ایجاد شده توسط او را می بینیم که چگونه از همه نقاط زمین برای هم تیمی هایش موقعیت ایجاد کرده و چه تنوعی به فاز تهاجمی تیم بخشیده است. ادن هازارد برای سوپر استار بودن، دقیقا به چنین فضایی آزادانه نیاز دارد. فضایی که پیش از این در کانال های سمت چپ به شدت برایش دست و پا گیر شده بود اما با حضور یک سرویس دهنده همچون مارکوس آلونسو به عنوان وینگ بک سمت چپ، شرایط تغییر کرد.
دون آنتونیو، احیای غول شماره 1
دیگو کاستا دوباره همان بازیکنی شد که اکنون به راحتی می توان او را در جمع بهترین مهاجمان نوک دنیا در کنار سوارز، لواندوفسکی، زلاتان، بنزما و یا هیگواین قرار داد. شایستگی های دیگو کاستا بر کمتر کسی پوشیده است با این حال روحیات خاص این بازیکن باعث می شود تا در هر شرایطی نتواند بهترین عملکردش را ارائه دهد. کونته اما به عنوان یک مربی انگیزشی که استاد بازی گرفتن از معمولی ترین بازیکن هاست، توانست نقشی خیره کننده در احیای دیگو کاستا ایفا کند. احیای دیگو کاستا از مهم ترین پارامترها در اوج گیری چلسی است. مهاجم نوکی قدرتمند در ابعاد مختلف که به خوبی توانسته بهترین نمایش هایش را در تمامی بعدها ارائه دهد. تمام کنندگی، حفظ توپ در فاز تهاجمی، پرس مدافعان حریف، جنگندگی در فاز تهاجمی و تدافعی همه و همه به بالاترین سطح استانداردهای خود رسیده و این مسئله بدون شک مرهون توانایی های کونته در بازی گرفتن از بازیکنان است.
پیش از شروع فصل، بیش ترین توجهات معطوف به مثلث پپ - ژوزه - کلوپ بود و بیش ترین ستایش ها و آنالیزها نیز از همین 3 مربی روی خروجی روزنامه ها و سایت های بریتانیایی دیده می شد. با این حال دون آنتونیو با همان رویکرد انقلابی خود توانست خیلی زود اوضاع را در لندن تحت کنترل قرار دهد. او گرچه 2 شکست بسیار بد مقابل آرسنال و لیورپول داشت، اما با اوج گیری مقابل ژوزه اکنون در صدر جدول لیگ برتر قرار گرفته است. به آنچه کونته در یوونتوس و تیم ملی ایتالیا انجام داده، آن چنان که شایسته است، پرداخته نشده اما حضور در لیگ برتر انگلیس این فرصت را برای او فراهم آورده تا جهانیان بیش از پیش توانایی های خیره کننده او را در ابعاد مختلف تماشا کنند. همیشه وقتی صحبت از سرمربیان 5 ستاره یا +A شاغل فعلی در فوتبال اروپا می شود، همه از ژوزه مورینیو، پپ گواردیولا، کارلو آنچلوتی یا یورگن کلوپ می گویند اما بسیار واضح است که باید آنتونیو کونته را نیز در این جمع قرار داد...
طرفداری