وقایعِ چند هفتهیِ اخیرِ فوتبالِ اروپا مورینیو را در موقعیتِ عجیبی قرار داده است. انگار تنها یک مقصد برایِ او باقی مانده، مقصدی که سالهاست در ذهنش بوده، و مقصدی که خیلی به مورینیو علاقه ندارد
دنیل تیلور
هرچه این فصل بیشتر پیش میرود، بیشتر به نظر میرسد که گزینهیِ اولِ مورینیو برایِ تیمِ بعدیاش، بیشتر ازش دور میشود. آیا تا به حال به ذهنِ مورینیو خطور کرده که علاقهای که او به منچستر یونایتد دارد، علاقهای مشترک نیست؟ آیا به دلیلش فکر کرده؟ آیا به این فکر کرده که اعمالش در گذشته شاید یونایتد را بدل به تنها گزینهاش کرده باشد؟ باشگاهی که خیلی علاقهای بهش ندارد.
رئال مادرید زیدانِ بیتجربه در مربیگری را به خاطری اینکه یک مادریدیِ بزرگ و واقعی بود به جایِ بنیتز سرِ کار آورد و اصلا به مورینیو فکر نکرد. بارسلونا هرگز مورینیو را حتی به عنوانِ گزینهای محتمل هم در نظر نمیگیرد و بایرن مونیخ بلافاصله بعد از اینکه پپ گواردیولا اعلام کرد، تابستان مونیخ را ترک میکند، آنچلوتی را به عنوانِ مربیِ آیندهاش برگزید. چرا؟ چون مورینیو دربارهیِ بایرن و بوندسلیگا گفته بود حتی با کسی که مسئولِ جمع کردنِ لباسهاست هم میتوان این لیگ را برد و هیچ چالشِ جذابی در آن نیست. اینها حرفهایی نیست که مسئولینِ بایرن فراموش کنند.
گزینهیِ دیگر؟ پاریس سن ژرمن گزینهای منطقی است. اما لوران بلان تیمی عالی ساخته که همینطور پشتِ سرِ هم جام میبرد و رکورد میشکند. قراردادِ جدیدِ بلان هم احتمالا به زودی اعلام خواهد شد. چند روز پیش از یکی از همکارانم در "اکیپ" پرسیدم امکانِ رفتنِ مورینیو به پی.اس.جی چقدر هست. جواب این بود: «امکان نداره! اصلا!»
گزینهیی بعدی: بازگشت به ایتالیا. مورینیو دورانِ خوبی را با اینتر سپری کرد، سهگانه برد و رابطهیِ بسیار نزدیکی با بازیکنانش برقرار کرد (گریهیِ او و ماتراتزی را در آغوشِ هم بعد از فینالِ چمپیونز لیگ هرگز فراموش نمیکنیم). اما مورینیو به اعترافِ خودش علاقهای به سریِ آ ندارد: «من از اینکه مربیِ اینتر هستم خیلی خوشحال و راضیم. اما از اینکه در فوتبالِ ایتالیا کار میکنم نه. چون ازش خوشم نمیاد. فوتبالِ ایتالیا هم از من خوشش نمیاد. به همین سادگی.»
نه، هیچکدام از گزینههایِ بالا گزینههایی منطقی برایِ مورینیو نیستند و همه میدانیم مورینیو دوست دارد کجا مربیگری کند. مورینیو سالِ پیش گفت اگر آبراموویچ یک روز اخراجش کند در انگلیس میماند و به تیمِ دیگری، حتی رقیبِ چلسی، میرود: «19تا تیمِ دیگه تویِ لیگِ برتر هستن و البته کلی هم تیم تویِ چمپیونشیپ». خب بریستول سیتی دنبالِ مربیِ جدید است، و چارلتون هم شاید باید یک زنگ مورینیو قبلِ تصمیمِ نهاییاش برایِ مربیِ جدید میزد. اما نه، همه میدانیم دلِ مورینیو کجاست...
مورینیو همیشه دوست داشت (و مطمئن بود) روزی رویِ نیمکتِ اولدترافورد بنشیند. وقتی او از چلسی اخراج شد اولین چیزی که گفت این بود که قصدِ استراحت ندارد و میخواهد در انگلیس باقی بماند. مورینیو احساس کرد حالا همهچیز آمادهیِ رسیدنش به آرزویِ همیشگیاش است. یونایتد در حالِ تجربه کردنِ بدترین دورانِ خودش در 25 سالِ اخیر است، باخت به بورنموس، استوک و نورویچ، تساویِ بدونِ گل در خانه مقابلِ بدترین چلسیِ چند سالِ اخیر، بعد پیروزیِ خفیف مقابلِ سوانزی و شفیلد، 10 بازیِ خانگیِ پیاپی بدونِ گل زده در نیمهیِ اول... مورینیو این شرایط را دید و غیرِ مستقیم به اد وودوارد اعلام آمادگی کرد. اگرچه به بیانی خیلی هم غیرِ مستقیم نبود و فقط کم مانده بود مورینیو تابلویی به گردنش آویزان کند که رویش نوشته: «اگه هستید، من هستم» و درِ دفترِ وودوارد را بزند.
واکنشِ یونایتد چه بود؟ یونایتد نگاهی به مورینیو انداخت، فکر کرد و فکر کرد و فکر کرد و بعد بهش پشت کرد. پس اگر یونایتدِ بحران زده همچنان ترجیح میدهد فوتبالِ کسالتبارِ ون گال را تحمل کند، تا اینکه مورینیویِ دردسرساز را رویِ نیمکت بنشاند، چه آیندهای برایِ او باقی میماند؟ مورینیو که کنارِ پپ گواردیولا موفقترین و بزرگترینترین مربیانِ نسلِ خودشان (و یکی از موفقترین مربیانِ تاریخِ فوتبال) است، حالا بدل به مردی تنها و سرگردان شده. مورینیو راهِ سادهای برایِ بازگشت به سطحِ اولِ فوتبالِ اروپا ندارد و فعلا باید بدونِ تیم، به پلهایی که پشتِ سرش سوزانده فکر کند. شاید این دورانِ تنهاییِ مورینیویی جدید بسازد، مورینیویی که سر بابی چارلتون هم بپذیردش.
منبع:آی اسپورت